فنجان شکسته

چای قندپهلویم آرزوست

ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر-حسین منزوی (غزل 3 )

ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر-حسین منزوی (غزل 3 )

ای گیسوان رهای تو از آبشاران رهاتر

چشمانت از چشمه سارانِ صافِ سحر با صفاتر

با تو برای چه از غربت دست هایم بگویم ؟

ای دوست ! ای از غم غربت من به من آشناتر

من با تو از هیچ ،‌ از هیچ توفان هراسی ندارم

ای ناخدای وجود من ! ای از خدایان خداتر!

ای مرمر سینه ی تو در آن طرفه پیراهن سبز

از خرمن یاس ،‌ در بستر سبزه ها دلرباتر

ای خنده های زلال تو در گوش ذرات جانم

از ریزش می به جام آسمانی تر و خوش صداتر

بگذار راز دلم را بدانی : تو را دوست دارم

ای با من از رازهایم صمیمی تر و بی ریاتر

آری تو را دوست دارم ،‌وگر این سخن باورت نیست

اینک نگاه ستایشگرم از زبانم رساتر 

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">