نام کتاب : کاش وقتی 20 ساله بودم می دانستم
نویسنده : پروفسور تینا سیلیگ
مترجم و ناشر :
نشر میلکان : مینا صفری
نشر هامون : محمدرضا آل یاسین
نشر نیک فرجام : فروزنده دولتیاری
معرفی کتاب : امیررضا خانلاری
امتیازدهی مخصوص کتاب بوده و ارتباطی با متن این پست ندارد
کتاب مورد بحث در این پست با عنوان کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم نوشته تینا سیلیگ دکتری عصب شناسی و استاد دانشگاه استنفورد و همچنین مشاور و کارآفرینی است که سعی دارد با ارائه آموزش به دانشجویان و مواجه کردن آن ها با چالش های گوناگون قدرت خلاقیت آن ها را افزایش داده و آن چه را که در مدارس برای موفقیت در کار و دیگر موقعیت های زندگی فرانگرفته اند با روش هایی علمی و خلاقانه به آن ها بیاموزد . نویسنده ایده مکتوب کردن تجربیات و آموزش های خود به صورت یک کتاب را از زمانی که فرزندش به ۱۶ سالگی رسید در ذهن پرورانده و علت نام گذاری کتاب نیز همین موضوع می باشد .
سیلیگ در ۱۲ فصل به مطالب گوناگونی پرداخته که از نظر او بایسته های موفقیت و به طور ویژه موفقیت شغلی و رسیدن به کارآفرینی اند. کتاب با خلاقیت و توانایی حل مسئله شروع می شود و سپس با بیان این که سیستم آموزش و پروش و مدارس در آموختن خلاقیت به دانش آموزان موفق نیستند از خواننده کتاب می خواهد روش های موفقیت در مدرسه و آموخته های کلیشه ای خود در این فضای آموزشی را به کناری بگذارد ، طرحی نو دراندازد و از نو بیاموزد. نویسنده در ادامه یکی از ملزومات خلاقیت یعنی هنجار شکنی و درهم شکستن مفروضات را فارغ از این که فرهنگی هستند یا ذهنی با مثال های مختلف بیان می کند و سعی دارد تا جای ممکن آن را آموزش بدهد . جسارت ورزی و شهامت در انجام کارها ، تعیین اهداف و نحوه رسیدن به آن ها نیز از دیگر موضوعاتی است که به آن ها پرداخته شده است . اصلاح روابط اجتماعی و کاری مسئله دیگری است که نویسنده بر آن تاکید می کند. نحوه مواجه با شکست و همچنین ریسک پذیری حساب شده به خوبی در این کتاب تبیین شده است. اصول مذاکره نیز تا حدی بیان شده گرچه خواننده را از سایر منابع آموزشی درباره فنون مذاکره بی نیاز نمی سازد . سود مرکب یا همان اثر مرکب که در کتاب معروف اثر مرکب دارن هاردی و کتاب برتری خفیف جف اولسون به تفصیل از آن سخن گفته می شود اجمالا مورد اشاره قرار می گیرد و در نهایت کتاب با ذکر چندین نکته دیگر به پایان می رسد.
از نقاط قوت کتاب بهره مندی از گزاره های علمی به دلیل سطح بالای دانش نویسنده به عنوان استاد دانشگاه استنفورد و بهره گیری از مثال ها و داستان های ملموس بوده در مقابل از نقاط ضعف کتاب عنوان آن است که مهم ترین محور محتوای کتاب یعنی کارآفرینی را شامل نشده و ممکن است خریدار را به اشتباه بیندازد و همچنین عناوین فصول چندان به خوبی نام گذاری نشده اند و از عنوان آن ها نمی توان محتوای فصل را به راحتی متوجه شد .
بیش تر اوقات داشتن اهداف بزرگ آسان تر از داشتن اهداف کوچک است . برای رسیدن به اهداف کوچک راه های خیلی مشخصی وجود دارد و بسیاری از راه ها ممکن است به خطا بروند اما معمولا با داشتن اهداف بزرگ ، منابع بیشتری در اختیار دارید و برای دستیابی به آن ها راه های بیشتری وجود دارد .
در کلاس های بزرگ ، معمولا به دانش آموزان سوالات چند گزینه ای با جوابی درست برای هر سوال داده می شود و برای امتیازدهی راحت تر ، باید این گزینه ها با احتیاط با مداد های شماره دو پر شوند . درمقابل در بیشتر موقعیت های خارج از مدرسه ، پاسخ های بسیاری برای هر سوال وجود دارد که بسیاری از آن ها به نحوی صحیح اند . متاسفانه این مسئله در کل دنیا اتفاق می افتد .
خطوط موهومی پیرامون آنچه فکر می کنیم می توانیم انجام دهیم ، ترسیم می کنیم ، خطوطی که غالبا بیش تر از قواعدی که در جامعه در مقیاس بزرگ تر بر ما تحمیل می کند، ما را محدود می سازد . خودمان را به واسطه حرفه ، درآمد ، محل زندگی ، ماشینی که زیرپای ماست ، تحصیلات و حتی طالع بینی خودمان ، تعریف می کنیم . هر تعریف ما را درون مفروضات خاصی محصور می سازد ، درباره این که چه کسی هستیم و چه کاری می توانیم بکنیم .
دنیا به دو دسته آدم تقسیم می شود : یکی آن هایی که منتظرند دیگران به آن ها جواز انجام کارهایی را که دوست دارند بدهند و دیگری آدم هایی که خودشان این جواز را به خود می دهند .
ما تصور می کنیم ترک کردن نشانه ضعف است ، با این که در بسیاری از اوقات ، درست برعکس این است . گاهی ترک کردن شجاعانه ترین راه چاره است ، چون لازم است با شکست های خود رو در رو شویدو آن ها را علنا اعلام کنید . خبر خوش این است که ترک کردن به شما اجازه می دهد همه چیز را پاک کنید و از نو آغاز کنید .
شواهد مستدلی وجود دارد که نسبت میان موفقیت ها و شکست های شخصی ما ثابت باقی می ماند . بنابراین اگر موفقیت های بیش تر می خواهید ، باید بپذیرید که با شکست های بیشتر زندگی کنید .
بزرگ ترین متحد ابرکامیاب ها رخوت و کندی دیگران است .