روزگاری شد که پیمان بسته با جان منی
خانه ات آباد ای غم ، که مهمان منی
تو منی یا من توام ، ما و تویی در کار نیست
من از آن تو در این سودا ، تو از آن منی
خانه خالی ماند از اغیار و تنها نیستم
خانه ات آباد ای غم ، که مهمان منی
روزگاری شد که پیمان بسته با جان منی
خانه ات آباد ای غم ، که مهمان منی
تو منی یا من توام ، ما و تویی در کار نیست
من از آن تو در این سودا ، تو از آن منی
خانه خالی ماند از اغیار و تنها نیستم
خانه ات آباد ای غم ، که مهمان منی