در این شهر کویری
که هر کوچه
لبش تشنه ی اشکان من است
که هر کوچه
لبش تشنه ی اشکان من است
خیابان و بیابان
هم آغوش همند
به صد در که روی باز و گشوده است
رهی سوی بیابان ز خیابان
تفاوت چه کند ، سر به کجا من بِگُذارم؟
هم آغوش همند
به صد در که روی باز و گشوده است
رهی سوی بیابان ز خیابان
تفاوت چه کند ، سر به کجا من بِگُذارم؟