عشق عقیم ، طلسم کیمیاگر است
کاتالیز می کند زندگی ها را
از جوانی می رسی به لب گور
و باید یک عمر بر لب گور زندگی کنی
یا که یکباره بوسه زنی بر لب گور
عشق عقیم ، طلسم کیمیاگر است
می روید گل سرخ خیال
و کلمات نغمه می خوانند
در بیشه کاغذ که ببارد اشک هایم
شعر فصل بعد از زمستان است