خاکی که به زیر پای هر نادانی است
کفّ صنمیّ و چهرهٔ جانانی است
هر خشت که بر کنگرهٔ ایوانی است
انگشت وزیر یا سر سلطانی است
به گورستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم حال دولت مند و درویش
نه درویشی به خاک بی کفن ماند
نه دولت مند برده یک کفن بیش
انتخاب تون عـــااالی بود مثل همیشه