فنجان شکسته

چای قندپهلویم آرزوست

گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی-رودکی

گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی-رودکی

گر بر سر نفس خود امیری، مردی
بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی

rudaki4v.jpg

با داده قناعت کن و با داد بزی-رودکی

با داده قناعت کن و با داد بزی-رودکی
با داده قناعت کن و با داد بزی
در بند تکلف مشو، آزاد بزی
در به ز خودی نظر مکن، غصه مخور
در کم ز خودی نظر کن و شاد بزی
rudaki3v.jpg

 

چهار چیز مر آزاده را زغم بخرد-رودکی

چهار چیز مر آزاده را زغم بخرد-رودکی

rudaki2v.jpg

چه نشینی بدین جهان هموار؟-رودکی

چه نشینی بدین جهان هموار؟-رودکی

این جهان پاک خواب کردار است
آن شناسد که دلش بیدار است
نیکی او به جایگاه بد است
شادی او به جای تیمار است
چه نشینی بدین جهان هموار؟
که همه کار او نه هموار است
کنش او نه خوب و چهرش خوب
زشت کردار و خوب دیدار است

rudaki1v.jpg