فنجان شکسته

چای قندپهلویم آرزوست

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد-فاضل نظری

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد-فاضل نظری

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لب‌هایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

fazelnazari1v.jpg

در حافظه باغچه ها-فاضل نظری

در حافظه باغچه ها-فاضل نظری

انگار که از مشت قفس رستی و رفتی
یکباره به روی همه در بستی و رفتی

هر لحظه ‌ی همراهی ما خاطره ای بود
اما تو به یک خاطره پیوستی و رفتی

نفرین به وفاداری‌ات ای دوست که با من
پیمان سر پیمان شکنی بستی و رفتی

چون خاطره‌ ی غنچه ‌ی پرپر شده در باد
در حافظه‌ ی باغچه ها هستی و رفتی

جا ماندن تصویر تو در سینه‌ ی من! آه!
این آینه را آه که نشکستی و رفتی

fazelnazari1h.jpg