فنجان شکسته

چای قندپهلویم آرزوست

شعر زاهد - امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)

تویی که دین و ریایت چو کوه الوند است

خدا درین شب تاریک تو را مگر چند است ؟

کجا سَحَر شِنَود چشم مرده ات ، هرگز

که فتنه ی تو خودش ساحری سَحَر بند است

مرا که از غم دنیا و دین نصیبی نیست

چه باک ؟ گر دل صوفی ز من نه خرسند است !

به من دری بِگُشای بر جهنّم محتوم

که جای تو وُ مرا نزد حق نه مانند است

خوشا به حال تو والای پاک و پالوده

که با تو حقّ و خدا بر طریق پیوند است !

ز من مگیر و مکوب کینه ای و مشتت را

((رعایت طرف بنده بر خداوند است ))

تویی که طعنه زنی بر طریقت رندان

بزن که ما شعرا را خودش پدافند است

بخوان به از مَنِ مغموم ، حافظ قرآن

که صوت شعر تَرَت بر من به از قند است

  • درود بر شما

    بسیار زیبا و قابل تامل بود ...

    قلمتان به حق باد

    سبز باشید

    پاسخ:
    درودتان 
    سپاسگزارم 
    زنده باشید
  • تویی که طعنه زنی ...

     

    درود زیبا ومفهومی

     

    قلمتون سبز

    پاسخ:
    درود بر شما 
    زبیا بین هستید 
    تشکر
  • سلام درود بر شما بسیار شعر زیبایی بود دستتون درد نکنه موفق باشید.

    پاسخ:
    سلام و درود بر شما 
    خواهش میکنم :)
    سلامت باشید
  • سلام جناب وکیل الشعرای عزیز

    غزلی خواندم از شما که بسیار تحسین برانگیز و دور از انتظار بود

     چنین غزلی از شما که تا کنون شعر عروضی منتشر نکرده بودید  انتظار نداشتم

    غزل شما که به سنت استقبال از اشعار دیگران سرودید باید از یکی از این 3 غزل متاثر باشد 

     

    شب فراق که داند که تا سحر چند است

    مگر کسی که به زندان عشق دربند است

    سعدی 

     

    ندیده‌ام رخ خوب تو، روزکی چند است

    بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است

    فخرالدین عراقی 

     

    خوشا! دلی که گرفتار زلف دلبند است

    دلی است فارغ و آزاد، کو درین بند است

    سلمان ساوجی 

     

    با توجه به تضمینی که از سلمان ساوجی داشتید با آوردن مصراع ((رعایت طرف بنده بر خداوند است )) به نظر می رسد بیشتر به سلمان ساوجی چشم داشته اید

     

    دو غزل از این 3 غزل استقبال شده از غزل اصلی هستند و غزل سعدی غزل پیشگام بوده است 

    اتفاقی که بنده را متحیر کرد تفاوت استقبال شما با استقبال سلمان و فخرالدین عراقی از غزل سعدی است 

    هر 3 غزل عاشقانه و لحنی نرم و صمیمی و شاید خواهش گونه دارند

    خود مصرع ((رعایت طرف بنده بر خداوند است )) مصرعی با این خصلت است 

    اما شما غزلی پر از طعنه و تمسخر مخاطب ریاکارتان سرودید که می توانم بگویم اگر حافظ از غزل سعدی استقبال کرده بود قطعا غزلی با این مختصات می گفت با این تفاوت که حضرت حافظ به یقین صنایع بدیع و بیان بیشتری در غزل می گنجاند 

    بقول خود شما 

    بخوان به از مَنِ مغموم ، حافظ قرآن

    که صوت شعر تَرَت بر من به از قند است

     

    بسیار به شما تبریک می گویم 

    چه بابت نوآوری در شیوه استقبال و چه عدم مشکل وزنی در اولین کارهای عروضی تان 

    بعلاوه قافیه های این 3 غزل در کل بسیار کپی برداری شده از هم هستند اما شما ابتکار های جالبی داشتید چه در استفاده از کلمات قدیمی و مسبوق به سابقه در 3 غزل مذکور و چه استفاده از کلمه ای مثل پدافند که امروزی تر است 

    با آرزوی درخشیدن شما در آسمان ادب فارسی 

    پاسخ:
    سلام بر شما شمس الحق گرامی استاد نام آشنا در گنجور و فضای مجازی در این چند سال اخیر 
    لطف بزرگی کردید وقت صرف خوانش کار های بنده حقیر کردید 
    بله هر ۳ غزل اساتید و بزرگان را بارها خوانده بودم خیلی هم جست و جو کردم در دواوین شعری سایر بزرگان که غزلی با همین وزن و قافیه از آن ها بخوانم اما گویا همین ۳ شاعر هستند و سلمان ساوجی بیش تر به دلم نشست 
    طبق نقد غیر مستقیم شما که مقبول بنده حقیر هم هست صنایع بدیع و بیان در این سروده بنده زیر سایه توجه به وزن کمرنگ شده اند مخصوصا در ابیات میانه شعر و خودم هم قبول دارم مشکلات این غزل باید برطرف شوند 
    سپاس عیب پوشی شما :)


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">