اول نظر ز دست برفتم عنان عقل
وان را که عقل رفت چه داند صواب را
عشق آدمیت است گر این ذوق در تو نیست
همشرکتی به خوردن و خفتن دواب را
قوم از شراب مست و ز منظور بینصیب
من مست از او چنان که نخواهم شراب را